گذر در کوچه هاي خون و آتش
گرد اّورنده و مترجم: غفار عريف گرد اّورنده و مترجم: غفار عريف

پيوست به گذشته

 

روزنامهْ: Die Rheinpfalz

شمارهْ 173 مورخ 29/7/1998

نويسنده: Hannes Barth

 

 

راكت "شهاب - 3" پوتنسيال تهديد خطر از سوى ايران را بلند برد

 

در دورهْ رئيس جمهور خاتمى هم ايران خود را بطور متداوم تجهيز ميدارد

ايالات متحدهْ امريكا تغيير انفجار اّميز ثبات در منطقهْ شرق نزديك را تصور مينمايد

 

رئيس دولت ايران محمد خاتمى در تلاش محدود گردانيدن زيان ها ميباشد. راكت ميان برد "شهاب - 3" كه درين تاز گى ها به اّزمايش گرفته شد، جز "پوتنسيال تسليحاتى" "خالص تدافعى" بوده، اين مطلب را خاتمى اطمينان داد. ليكن "حملهْ شجاعانه و پيگير" او در سياست خارجى روى ديگر صفحه است كه با پيشاّمد ناخوش اّيند همراهى ميشود: سياست تسليحاتى ايران قبلاً در نتيجهْ موجوديت و استحكام متداوم اّن مشخص شده تا به پذيرش بيشتر تغيير بسوى تشنج زدائى.

با وجود پرابلم هاى عظيم اقتصادى، رهبرى ايران وجوى كلان را نه تنها با كوشش و پيگيرى در پروگرام راكت، سرمايه گذارى ميكند، بلكه مايكل ايزن اشتاد كارمند انستيتوت واشنگتن براى سياست شرق نزديك در يك تحليل خود در ارتباط به اهداف تسليحاتى ايران معتقد است كه تهران از مدت ها تلاش بخرج ميدهد تا به داشتن سلاح اتومى نايل اّيد. در ساختن راكت هاى ايرانى داراى قدرت انتقال مواد انفجارى، كه براى كلاهك هاى جنگى ABC نيز مناسب ميباشند، قبل از همه كورياى شمالى و چين كمك نمود. "شهاب - 3" با داشتن ساحهْ پرواز وسيع 1300 كيلو متر بر اساس راكت هاى نوع "Nodong - 1" كورياى شمالى انكشاف داده شده است. راكت هاى "C-802" چينائى، راكت هاى سابقهْ نوع "Scud-B" و "Scud-C" ساخته شده در شوروى را تكميل نموده، كه در سواحل خليج متعلق به ايران جابجا گرديده است.

 

 

 

 

كنترول بوسيلهْ گارد انقلاب :

قبلاً در ماه جنورى نيرو هاى مقاومت ضد دولت ايران دقيقاً در مورد راكت هاى برد متوسط "شهاب - 3" معلومات داده بودند، كه قدرت انتقال 700 كيلو گرام مادهْ منفجره كنونسيونل و يا مواد انفجارى كيمياوى همچنان اتومى را دارا ميباشد. توليد راكت "شهاب - 3" از طرف گارد انقلاب كنترول ميشود. جنرال منطقى بخش راكت مربوط به سازمان "صنايع دفاعى" را رهبرى ميكند. منطقى در شوراى امنيت ملى ايران عضويت داشته و حق راى دادن را دارد، در راس شورا رهبر مذهبى خامنه اى، رئيس جمهور خاتمى و سلف اّن رفسنجانى قرار دارند.

قبلاً در اّغاز سال 1997 در تهران گفته شده بود: "ما خيلى به اين امر نزديك شده ايم كه راكت هاى داراى مسافت پرواز بالاتر از 1300 كيلو متر الى 1400 كيلو متر را توليد نمائيم. ما تكنالوژى مورد نياز درين زمينه را در اختيار داريم. چيزيكه بيشتر از همه به اّن ضرورت احساس ميشود، وقت است." در اين ميان صنايع راكت سازى ايران ميتواند تانكر هاى انتقال مواد سوخت، ماشين هاى كمكى پرتاب راكت و يا قسمت هاى از كلاهك هاى انفجارى را مستقلانه توليد نمايد. ولى تا كنون راكت سازان ايرانى موفق نشده اند تا سيستم رهبرى راكت را خود شان توليد و عيار گردانند. همچنان ايرانى ها در زمينهْ هدف گيرى دقيق راكت ها نيز با پرابلم مواجه هستند.

 

كوريائى ها(شمالى) وچينائى ها كمك مينمايند :

تحقيق، توليد و مونتاژ راكت هاى برد متوسط  توسط موْسسهْ     "Hemat Raketen Industrie Komplex" سازمان داده ميشود كه در اّن در حدود 400 نفر اشتغال دارند و به گارد انقلاب تعلق ميگيرد. طوريكه "Rheinpfalz" اّگاهى بدست اّورده است، در حال حاضر تعداد زياد كوريائى ها (شمالى) و چينائى ها كه در راكت سازى تخصص دارند در موْسسهْ "Hemat Komplex" مصروف خدمت هستند. اّنها در يك هوتل زندگى ميكنند كه به اين موْسسه مربوط ميباشد. قسميكه گفته ميشود بخاطر مخفى نگهداشتن مطلب به اّنها اجازهْ ترك محوطهْ "Hemat" داده نميشود. مركز اصلى اين تاسيسات در گارنيزيون "Hemat Garnison" در منطقهْ پيشتر از تهران در يك چهارراهى در جادهْ "Abd Ali" و جادهْ "San at Azmayesh" واقع است. يك بخش تحقيقات موْسسهْ "Hemat" زير نام اختصارى "-6000-" پيش از همه سرگرم مسايل سيستم رهبرى و سيستم كنترول راكت ها ميباشد. عزيز مسوول امنيتى موْسسهْ "Hemat" در مجموع تاسيسات را تحت قاعدهْ شديد مخفى سازى در اّورده است. در دامنهْ يك تپه در جادهْ لشكرك "Lashkarak" گارنيزيون "Khojair Garnison" قرار دارد كه به "Hemat Komplex" مربوط ميشود. درين جا در تحت رهبرى داكتر نجفى بخصوص ماشين هاى كمك پرتاب راكت توليد ميگردد، همچنان اّزمايشات زير زمينى توسط مواد انفجارى وسوخت صورت ميگيرد.

پول اصلاً در ساختن (اّماده كردن) ذخاير راكت ايران رولى را بازى نمى نمايد. از اّغاز پروگرام در دههْ هشتاد اضافه از 1،2 مليارد دالر درين راه مبلغ گذارى شده است. تنها در سال گذشته، رهبرى تهران 300 مليون دالر را در پروگرام تسليحاتى خود سرمايه گذارى نموده است. قرار اظهارات منابع اطلاعاتى، ارقام متذكره تنها شامل بودجه نظامى ميشود. در پهلوى اّن، رهبر مذهبى خامنه اى منابع مالى قابل ملاحظه ئى را در پروژهْ راكت سرازير نمود كه شايد از منبع "ماليات مذهبى" بوده باشد.

توسط "شهاب - 3" ايران ميتواند امارات عربى خليج، عربستان سعودى، اسرائيل، قسمت هاى ازتركيه و روسيه را تهديد بدارد. رئيس جمهور امريكا كلنتن معتقد است كه "ديناميك ثبات" در شرق نزديك، ميتواند دستخوش تغيير انفجار اّميز گردد، در صورتيكه از اين اسلحهْ راكتى استفاده بعمل اّيد. وزير دفاع اسرائيل مرده خاى از قدرت هاى بزرگ تقاضا نمود تا اين پروژه را متوقف سازند.

 

"شهاب - 4" از قبل در پلانگذارى :

ايران اّشكارا روى راكت با برد وسيع كار ميكند. "شهاب - 4" بائيست بر اساس تكنالوژى "SS-4" روسى با برد "2000" كيلومتر و قدرت انتقال يك تن انكشاف داده شود. بدين وسيله خطر اّن بالا ميرود كه ميتواند اروپا نيز در ساحهْ هدف پرتاب راكت هاى ايرانى واقع گردد. ادارهْ خدمات اطلاعاتى اّلمان "BND" و تنظيم كنندهْ خدمات اطلاعاتى مخفى شميدباور، در اين ارتباط از مطلبى بالاتر از يك "تغيير تصادم گونه در اتوم ها در تكنالوژى راكت" صحبت بعمل اّورد. شميدباور اشاره به واگذارى تجارب تخنيكى مدرن در پراتيك تحقق بخشيدن اين عمليه "Know Hows" از جانب كشورهاى شوروى سابق، نمود. انستيتيوت تحقيقاتى پوليز (Polyus) در مسكو و دانشگاه تخنيكى مسكو و همچنان انستيتيوت تساگى (Tsagi) بائيست در انكشاف راكت ها اشتراك داشته باشند.

 

شبكهْ تداركاتى (مادى و معنوى) منقسم به شعبات:

مواد و تجارب تخنيكى در راه تحقق عملى "Know Hows" شبكهْ تداركاتى تهران بطور وسيع منقسم به شعبات است. قبلاً در تابستان سال 1989 در يك گزارش ادارهْ خدمات اطلاعاتى اّلمان "BND" ذكر شده بود كه دفتر تداركاتى تسليحات ايران "سازمان صنايع دفاعى" (DIO) در شهر دسلدورف، با شركت هاى اّلمان چنين معاملات را انجام ميدهد. در سراسر دنيا به تعداد 200 شركت مخفى ايرانى بايد در پروگرام تسليحات ايران سهيم باشند.


 

 


روزنامهْ: Tageszeitung

مورخ 4/8/1998

نويسنده: Thomas Ruttig

 

 

اّخرين مانع در راه پيشروى

 

پيروزى اّخير طالبان، تصرف قرارگاه مركزى جنرال دوستم نيرومند، در شبرغان، در قدم اول بيشتر از لحاظ مورال با مفهوم ميباشد تا به ارزش نظامى. ليكن همچنان تا حدودى به اسلاميست هاى سختگير كه به يارى الله مطمئن اند، نهايت تكاندهنده بود (اّنها را بسوى درخت چنار ضربه زد). حركات هوائى از پائين به بالا (حركات دلخوش كننده و پا در هوا) بخاطر يگانه هدف اصلى شان در تحريكات نظامى نو اّنها وجود دارد، يعنى اشغال مزار شريف در شمال افغانستان.

چانس اينكه اّخرين شهر بزرگ افغانستان (مزار شريف) كه تا كنون در كنترول اّنها نيست، بدست طالبان سقوط نمايد، اين بار نسبت به گذشته مناسب تر به نظر ميرسد. قواى دوستم در سال 1997 دچار انشعاب گرديد و تا اندازه ئى هم كم جرآت شده و (مزيد بر اّن) جيت هاى جنگى و ساير وسايط نظامى مربوطه را اّتش زدند تا به غنيمت طالبان در نياّيد. اين مساله به اتحاد ضد طالبان يك كمبود (جدى) تلقى ميگردد. برعلاوه اين اتحاد خيلى لرزان بوده و در بين خود دچار كشمكش ها ميباشد (و امكان) پارچه پارچه شدن اّن ميرود. در اّغاز ماه جولاى سال 1997 معاون جديد دوستم بر عليه او شورش نمود و اندكى بعد شمارى از قوماندان هاى جبههْ متحد، اعضاى (حزب اسلامى) حكمتيار به طالبان پيوستند. همين مطلب جبهه جنگ را در قسمت شرقى شهر تهديد ميكند، جائيكه طالبان به گفتهْ خود شان در حالت پيشروى هستند.

اما سقوط شهر مزار شريف به مفهوم محو كامل موجوديت نظامى اتحاد شمال پنداشته نميشود. با از دست دادن قرارگاه حكومت (مزار شريف) نيروهاى ضد طالبان، بدون مشخص كردن ارزش داشتن پايگاه منطقوى، اّنها (جبههْ متحد) در شرايط پيشبرد جنگ هاى چريكى (Guerilla) قرار ميگيرند، در اين صورت طالبان نميتوانند خودها را فرمانرواى قانونى در سراسر قلمرو كشور مجسم سازند.

بخاطر پايمال كردن سيستماتيك حقوق بشر بخصوص زنان افغان فعلاً طالبان در عرصهْ بين المللى تجريد شده اند. دو هفته قبل با در پيش گرفتن سياست عدم مصالحه طلبى (توافق ناپذيرى) خويش اّنها اين نگرانى را بوجود اّوردند كه بر مبناى اّن كليه سازمان هاى يارى رسانى بين المللى و اتحاديه اروپا از كابل بيرون رفتند و در اّخر هفته بيمارگونه زمينه سازى كردند ( وكارمندان) ملل متحد را كه ميخواستند ميانجيگرى نمايند، همچنان (از كابل اخراج ساختند). ليكن (نمايندگان) موْسسات (NGOs) حالا و يا پسانتر به اين كشور باز ميگردند تا به مردم نيازمند كمك كنند و اين هم قابل سوال ميباشد كه اّيا سازمان ملل متحد بطور هميشه با پرابلم (صدام) جديد دست و گريبان خواهد بود و يا خير؟  وليك اگر طالبان بطرز خموشانه و (اسرار اّميز) برسميت شناخته شوند، چوكى (نمايندگى) افغانستان را در موْسسهْ ملل متحد و ساير سازمان هاى بين المللى بدست مياّورند. با اين كار اّنها برندگان بازى بحساب مياّيند. پس از (تحقق اين پروسه) اّنها مجبور نيستند ديگر هيچگاهى به قبول هر نوع مصالحه تن دردهند.


 

 


روزنامهْ: Die Rheinpfalz

شمارهْ 173 مورخ 29/7/1998

نويسنده: Hannes Barth

 

 

حركت در مسير قرون وسطى

 

پيروزى هاى طالبان انتظارات كنجكاوانهْ جديد را بوجود اّورد

 

فرانكفورت مورخ دهم اگست 1998: بصورت عاجل تحميل ريش گذاشتن بالاى مردها، پايان رفتن دختران و زنان به مدارس، تماشاى تلويزيون قدغن، موزيك (شنيدن و نواختن) عمل شيطان: محتسبين اسلامى (ادارهْ) امر باالمعروف بشيوهْ عقيدت مندان سختگير از روز دوشنبه بدين سو از كابل و قندهار بسوى مزار شريف در حركت افتيدند تا اّنجا يعنى شهر بزرگ افغانى را در مسير اسلام قرون وسطى سوق دهند.

با موفقيت هاى اشغال گرانه در شمال اين كشور (واقع) در اّسياى مركزى در كوه پايه هاى هندوكش، طالبان كه از جانب اسلاميت هاى سياه دل رهبرى ميشوند، نزديك به تمام افغانستان را زير كنترول خود در اّوردند. اين پيروزى ها بدون حمايت پاكستان جائيكه (شاگردان مدارس اّموزش قراّن) منحيث اطفال مهاجران سابقه جهت (ادامهْ) جنگ مقدس "جهاد" بر ضد اردوى شوروى تربيت يافتند، امكان پذير نبود. ليكن عربستان سعودى نيز بعد از واقعهْ انفجارات تروريستى در كينيا و تانزانيا كه جهانيان را بخود جلب نمود، در اين جا (در حادثهْ سقوط و اشغال مزار شريف بدست طالبان - م) دستان خويش را در بازى دخيل داشته بود و مصارف مالى "جنگ" را به طالبان پرداخت.

اين مساله به اين موضوع ارتباط پيدا ميكند، يعنى هنگاميكه دو سال قبل افراطيون مسلمان پايتخت افغانستان (شهر) كابل را اشغال كردند، (اتخاذ سياست) سكوت بسيار خموشانه درايالات متحدهْ امريكا به انسان روشن ساخت تا فكر نمايد و قبول بدارد كه واشنگتن درين تلاش است تا قدرتمندان جديد را بسوى خويش در زمينهْ ترانسپورت نفت و گاز از تركمنستان با عبور از قلمرو افغانستان به پاكستان و به بحر هند بكشاند و توسط اّنها (طالبان) بر روى علاقمندى هاى ايرانى و روسى پا بگذارد و (موانع بوجود اّورد). اينكه طالبان به تبعهْ سعودى "جنگجوى هم عقيدهْ شان" اسامه بن لادن ملياردر، كسيكه متهم به قرار داشتن در عقب انفجارات درنايروبى و دارالسلام ميباشد، يك پايگاه عملياتى را در شهر قندهار در اختيارش گذاشته اند، واضح ميسازد كه اين كار ديگر به امريكائى ها مزاحمت ايجاد نمى نمايد. با وجود اينكه درين تازگى ها سياست خصمانهْ طالبان نسبت به زنان مورد انتقاد رئيس جمهور كلنتون Clinton و وزير خارجه خانم البرايت Albright قرار گرفت، وليك تاثير قابل لمسى بالاى موضعگيرى ايالات متحده در مقابل رژيم (طالبان) در كابل وارد نساخته است.

لاكن پيشروى طالبان در شمال افغانستان ميتواند عواقبى براى جمهوريت هاى اّسياى ميانهْ شوروى سابق داشته باشد. در ازبكستان و تاجكستان، حكومات قبلاً با صداى بلند و تيز تر در برابر اّلارم سقوط شهر مزار شريف عكس العمل نشان دادند. از يك طرف انسان در اّنجا (موجوديت) ارتباط با جبههْ متحد شمال را كه وادار به فرار شده اند و تا كنون در اّن جنرال ازبك دوستم و رهبر نظامى تاجك مسعود، رول رهبرى كننده را بازى ميكردند حس مينمايد و از سوى ديگر عبور (نفوذ) افراط گرائى اسلامى از افغانستان به ازبكستان و تاجكستان و بواسطهْ اّن نيرو بخشيدن به مخالفين روساى جمهور ديكتاتور (اوتوكرات) اين دو جمهوريت متصور است. اينكه طالبان در اّينده هاى دور بنا بر گفتهْ خود شان تصرف بخارا و سمرقند را در نظر گرفته اند، لازم نيست بخصوص جدى تلقى گردد. با وجود اين ترس از تاثير گذارى ايديولوژى طالبان در ازبكستان و تاجكستان اّنقدر بزرگ است كه انسان بدون توجه به تلاش در راه تثبيت (نيرومندى) ملى دولتى خود، نسبت به گذشته ها اّرزوى اّنرا دارد تا پشتيبانى و حمايت روسى را قبول كند. در تاجكستان اين قضيه پيش از پيش رخ داده است : در اّنجا حدود سى هزار نفر عسكر و واحد هاى سرحدى روسى جهت نظارت از سرحد تقريباً يكهزار كيلومترى تاجكستان با افغانستان جابجا شده اند.

روسيه با اطمينان كامل از شوخى تاريخ ميداند كه (در اين جا در بازى سياسى) وسيعاً با يك رژيم ملائى ديگر توافق پيدا نموده است. ايرانى ها همچنان از پيشروى هاى طالبان پشتون اهل تسنن ناخشنود (غضبناك) به نظر ميرسند، زيرا در پهلوى انيكه طالبان در ضديت با گروپ هاى ملى افغانى ازبك و تاجك قرار دارند ، به همين منوال بر عليه (گروپ قومى) هزاره هاى اهل تشيع كه در مناطق مركزى افغانستان مسكن گزيده اند، نيز ميباشند. در حاليكه مسكو و تهران در اين تازگى ها (رسانيدن) كمك هاى لوژستيكى و مواد مورد نياز را به اتحاد شمال شدت بخشيده اند، ليكن نتوانستند مانع شكست فعلى اتحاد شمال شوند. از جملهْ دلايل اّن يكى هم اين بود كه مهمترين گروپ هاى شامل اين اتحاد در فرجام كار، بدون درمان پذيرى از هم پاشيدند. همچنان اين تصميم كه مسعود تاجك فرمانده موفق نظامى بر ضد اردوى شوروى، بحيث فرمانده ارشد نيروهاى اتحاد شمال تعين گردد، خيلى ناوقت اتخاذ شد. مسعود توانست بر ضد طالبان صرف در شمال كابل يك جبههْ دوم را تشكيل دهد و تا كنون حفظ نمايد. در غير اّن افراطيون مسلمان در حال پيشروى، قادر بودند تا به بريدن سرهاى مردم، باز هم ادامه دهند.

در هنگاميكه قطعات روسى در تاجكستان در حالت اّماده باش در اّورده شده اند و هم ازبكستان سرحدات خود را با افغانستان نسبت به گذشته شديداً نظارت ميكند، اين طور معلوم ميشود كه انكشافات اخير در افغانستان جنگ زده و جنگ داخلى (وحشتناك) ميتواند جداً فضاى نامناسب (خرابى روابط بين دو كشور) را بين ايران و پاكستان بوجود اّورد. اسلام اّباد را تهران به اّن گنهكار ميداند كه در نتيجهْ حمايت خويش از طالبان نه تنها قوياً در امور داخلى افغانستان مداخله ميدارد، بلكه بر ضد علاقمندى هاى امنيت ملى ايران نيز اقدام مينمايد. در عمل قابل سوال باقى ميماند كه چه چيزى اسلام اّباد را به اّن وادار ساخت تا در افغانستان به جنبش واپسگرا ارجعيت بدهد. حصول سود بيشتر را در دراز مدت نميتوان از اين كار وعده داد (تعهد نمود). قبلاً ([1])Rudyard Kiplin ميدانست: شاكر بودن و يا پابندى به صميميت و وفادارى در نزد پشتون ها حرف كاملاً بيگانه به نظر مياّيد.

 

 



([1]) Rudyard Kiplin (1865 - 1936) شاعر انگليسى تبار متولد در هند، قصه مينوشت. سوابق تاريخى انواع مشخص حيوانات را به رشتهْ تحرير در اّورد. همچنان دنياى Stoffwelt زندگى هند يعنى كتاب جنگل Dschungelbuch را نيز نوشت. م


ادامه دارد


April 24th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی